ماشین داره با سرعت حرکت می کنه ، سرمو از پنجره یکمی می برم بیرون تا به صورتم باد بخوره ، نوازش باد رو احساس می کنم . تو آینه بغل ماشین دارم به خودم نگاه می کنم به چشمام ، خیره به چشمام نگاه می کنم ، دلم میخواد بگم خستمه ولی از این خستگی تکراری هم خسته شدم . به دریا نگاه می کنم دلم میخواد برم دریا شنا کنم. اما خیلی دیر وقته ساعت 1 شب شده . اما هوس آبتنی داره دیونم می کنه ولی نه ، نباید برم تو آب . چشمامو می بندم ، سرمو یکمی بیشتر میبرم بیرون دستمم دراز کردم و از شیشه ماشین بردم بیرون از همون کارهای خطرناک که بزرگترا می گن بده بچه خطر داره . اما دلم مثل دل شیر شده از هیچی نمی ترسم . باد به شدت به دست و صورتم می خوره برای خودم زمزمه می کنم ......
صدایم نالهء یه موج تنهاست دلم هم ناله با مرغان دریاست یه موج عاشقم دریای دردم یه مجنونم که در گرداب غمهاست همهء موجا پر از وجد و سرورن بمون ساحل که مجنون تو تنهاست ساحل با من بخند مثل یه عاشق چو با بارونها و گلهای شقایق بمون موج بمــــــــــــــــــون موج
چشمام بستست ، انگار چراغا دارن رو صورتم می رقصن .باد می خوره به صورتم ، چشمام بستست ، هنوز دستم بیرونه ، دلم میخواد بخوابم ، بخوابم برای همیشه یه خواب طولانی مثل اصحاب کهف ........چشمام بستست ......باد به صورتم میخوره ....هنوز دستم بیرونه..........